طنز پـَـ نـَـ پـَـ _سری نهم
با دوستم رفتیم باغ وحش ، جلوی قفسِ شیر وایسادیم . دوستم میگه: شیرِه ؟
میگم:پَــــ نَـــ پَــــ… گربه اس باباش مرده ریش گذاشته!
داشتم میرفتم باشگاه وسط راه یادم اومد یه چیزی رو یادم رفته، برگشتم خونه*در زدم داداشم در رو بازکرده با تعجب میپرسه قاسم تویی؟!!!نرفتی باشگاه؟
میگم:پَــــ نَ پَــــ قاسم رسید من دیلیوریشم…
دوستم خونمون بود هی سروصداشون میومد*دوستم گفت عروسیه؟
پـَـ نـَـ پـَـ همسایمون سرخ پوسته مراسم خاص خودشونه !
دوستم تو خونه خوابیده بود داداشم ازراه اومده میگه خوابه؟
میگم پَـــ نَ پَـــ رفته رو اسکرین سیور لگد بزنی روشن میشه!
================
پدربزرگم فوت کرده تو قبرستونیم دوستم زنگ زده میگه کجایی؟ میگم بهشت زهرا ! میگه واسه چی ؟ میگم واسه پدر بزرگم* میگه اِ ؟ فوت کرده ؟
میگم پـَـــ نَ پـَـــــ تمرینی اومدیم مانور !
مرغ و از فریزر در آوردم میگه می خوای غذا درست کنی ؟!
پـَـَـ نَ پـَـَــــ خانوادش اومدن از سردخونه میخوان ببرن خاکش کنن !
رفتم جلسه ثبت نام ۱ساعت وایسادم . یارو اومده میگه میخوای ثبت نام کنی؟
پـَـــ نَ پـَـــ اومدم حالتو احوالتو سفید رویتو سیه مویتو ببینم بروم !
ادامه مطلب